منتورینگ و کوچینگ، دو تا مفهوم جدا هستن که خیلی وقتا با هم اشتباه میگیریم. اما تفاوت کوچینگ و منتورینگ چیه؟ به زبون ساده، کوچینگ یعنی مربیگری و منتورینگ یعنی راهنمایی کردن. کسی که منتور یه مجموعه یا گروه میشه، تجربیات و تخصصش رو به اشتراک میذاره. اما کوچینگ یه مهارته که به فرد کمک میکنه تا خودش، راهش رو پیدا کنه. تو این مقاله میخوایم به زبون ساده تفاوت کوچینگ و منتورینگ رو بررسی کنیم.
کوچینگ چیه؟
کوچینگ یه مهارته؛ مهارت مربیگری. یه کوچ کسبوکار که تجربهی بالایی داشته باشه میتونه هرکسی رو تو هر بیزنسی راهنمایی کنه. پس کوچ یا مربی، نیازی به تجربه یا تخصص تو اون حوزه نداره. این آدما از یه گفتوگوی ساختاریافته و مهارت پرسشگری خودشون برای مربیگری و هدایت مشتریان استفاده میکنن.
این نوع یادگیری تو فرایند کوچینگ، از طریق خوداندیشی، خودکاوی و اقدام متفکرانه حاصل میشه. «جان ویتمور» یکی از پیشگامان صنعت مربیگری تو جهان (که نویسنده و رانندهی مسابقات فرمول یک هم بوده) درباره کوچینگ میگه:
کوچینگ رهاسازی پتانسیل آدما برای به حداکثر رسوندن عملکردشونه. کوچینگ قراره به آدما کمک کنه که خودشون یاد بگیرن؛ نه اینکه آموزش ببینن.
منتورینگ چیه؟
بزرگترین تفاوت منتور و کوچ، اینه که منتورینگ یه فراینده؛ فرایند به اشتراک گذاری دانش، تجربه و تخصص. در واقع منتورینگ یعنی راهنمایی. کسی که مسئولیت منتور یه گروه یا کسب و کار رو به عهده میگیره، قراره دانش، تجربه و تخصصش رو به اشتراک بذاره. مهمترین تفاوت کوچینگ و منتورینگ اینجا مشخص میشه.
درست برعکس کوچ، یه منتور عالی باید توی اون موضوع دارای دانش، تجربه و تخصص باشه. البته اینها کافی نیست. مهارتهای ارتباطی قوی هم برای منتور لازمه. چراکه در غیر این صورت نمیتونه دانشش رو به طور مؤثر انتقال بده.
تفاوت کوچینگ و منتورینگ چیه؟
کوچینگ و منتورینگ هر کدوم یه رابطه دوطرفه ایجاد میکنن. اما تفاوت کوچ و منتور در اینه که تو هر رابطه، گنج دست یکی از طرفینه.
تو رابطه منتورینگ، این منتوره که گنج رو در اختیار داره: او تجربه، تخصص و شبکهی ارتباطی لازم رو داره و طلاهاش رو با مشتری به اشتراک میذاره. اما تو رابطهی کوچ و مشتری، ماجرا دقیقاً برعکسه و گنج دست مشتریه. در واقع گنج اصلی همون پتانسیل نهفته در مشتریه که کوچ قراره اون رو بالفعل کنه.
علاوه بر تفاوت اساسی که بین کوچینگ و منتورینگ وجود داره (داستان گنج) یه سری تفاوتها هم هست که ما اسمشون رو گذاشتیم «تفاوتهای نسبی». یعنی بیشتر مواقع درستن؛ اما بعضی جاها ممکنه درست نباشن. مثل:
- منتورینگ تمایل داره بر موضوعات بلندمدت تمرکز کنه. البته یه منتور میتونه از کسی تو مسئولیت فعلیش حمایت کنه.
- اما کوچینگ به احتمال زیاد روی موضوعات فوری تمرکز داره، مواردی که با مهارتها و عملکردهای فعلی آدما مرتبطن.
- به دلیل نکته قبلی، منتورینگ به یه رابطه طولانیمدت نیاز داره. قراردادهای منتورینگ حداقل ۶ماهه هستن. در مقابل، قرارداد کوچینگ شامل مجموعهای از جلساته که برای یه بازه زمانی کوتاهتر (شاید 2 تا 3 ماه) تنظیم میشه.
- منتورا بیشتر از درون کسبوکار هستن. اما کوچها به احتمال زیاد از خارج کسبوکار استخدام میشن.
ذکر این دو نکته درباره تفاوت کوچینگ و منتورینگ هم ضروریه که:
- یه منتور ممکنه گاهی از مهارتهای کوچینگ استفاده کنه.
- اما یه کوچ ممکنه گاهی اوقات تجربه و دانش خودش رو به اشتراک بذاره؛ یعنی به منتورینگ نزدیک بشه.
منتورینگ و کوچینگ به زبان ساده
تو این مقاله سعی کردم به ساده ترین شکل بگم که تفاوت کوچینگ و منتورینگ چیست. به طور کلی میتونیم بگیم چالشهای تخصصی به منتورینگ مرتبطن. درحالی که برای غلبه بر چالشهای شخصیتی باید سراغ کوچینگ رفت. این دوتا فرایند اگرچه تفاوتهای زیادی دارن، اما ممکنه تو مواقعی خاص همپوشانی داشته باشن.