بازاریابی عصبی چیست؟+ابزارهای نورومارکتینگ که باید بشناسید

نورومارکتینگ ترکیبی از علم بازاریابی و عصب شناسی هست که تا حالا تاثیر فوق العاده زیادی روی تبلیغات و فروش محصول داشته. بیایید ببینیم چطور میشه صنعت تبلیغات رو با بازاریابی عصبی متحول کنیم؟!

بازاریابی عصبی چیست؟+ابزارهای نورومارکتینگ که باید بشناسید

نورومارکتینگ ترکیبی از علم بازاریابی و عصب شناسی هست که تا حالا تاثیر فوق العاده زیادی روی تبلیغات و فروش محصول داشته. بیایید ببینیم چطور میشه صنعت تبلیغات رو با بازاریابی عصبی متحول کنیم؟!
نورومارکتینگ

به عنوان یک بازاریاب یا صاحب بیزینس باید همیشه دنبال راهی برای پی بردن به ترجیحات، سلیقه، رفتار، احساسات و تفکر مشتریان باشین تا بفهمین به چه چیزی نیاز دارن، چه چیزی رو ترجیح میدن و اصلا واکنش‌شون موقع روبه‌رو شدن با محصولات‌تون چجوریه؟ قطعا این کار با بازاریابی ممکن می‌شه؛ ولی انواع بازاریابی وجود داره که یکی از بهترین‌ روش‌ها هم بازاریابی عصبیه. ولی بازاریابی عصبی چیه؟!

 

بازاریابی عصبی چیست؟

بازاریابی عصبی مطالعه چگونگی واکنش مغز افراد به تبلیغات و سایر پیام‌های مرتبط با برنده، البته با نظارت علمی بر فعالیت امواج مغزی، ردیابی چشم و واکنش پوست.

تکنیک‌های بازاریابی عصبی برای مطالعه مغز، جهت پیش‌بینی رفتار تصمیم‌گیری مشتری استفاده می‌شه. بجز این میشه از بازاریابی عصبی برای تغییر رفتار مصرف‌کننده استفاده کرد. بازاریاب ها از سیگنال‌های عصبی و فیزیولوژی برای این نوع بازاریابی استفاده می‌کنن.

 

کاربرد بازاریابی عصبی

تحقیقات نشون داده موقع خرید در مغز انسان تغییراتی رخ می‌ده که باعث عکس العمل اون فرد برای خرید یا عدم خرید هست. حالا بازاریابی عصبی دنبال ایجاد این تغییرات در جهت خرید محصوله. روش‌های زیادی برای استفاده از بازاریابی عصبی وجود داره. مثلا:

  • تست طراحی محصول؛
  • تست تجربه کاربر؛
  • تست برای مقایسه اثرات تبلیغات مشابه؛
  • بهینه‌سازی دکمه‌های دعوت به اقدام (CTA)؛
  • ارزیابی تاثیر عصبی تصاویر در تبلیغات؛
  • کمپین‌های تغییر نام تجاری.

 

ابزارهای بازاریابی عصبی و اندازه‌گیری آن

نکته اصلی اینه که بازاریابی عصبی فعالیت مغز و سایر سیگنال‌های فیزیولوژیکی رو اندازه می‌گیره. حالا برای اینکه سیگنال‌های مغزی رو ثبت کنین باید از ابزارهای ویژه این کار استفاده کنین:

  • fMRI که جریان خون رو با اندازه‌گیری‌های مداوم ثبت می‌کنه، ابزاری عالی برای ردیابی فعالیت دقیق نواحی زیر قشر مغزه.
  • الکتروانسفالوگرام که از حسگرهایی استفاده می‌کنه که روی پوست سر قرار می‌گیره و تغییرات مغز رو ثبت می‌کنه.

 

جدا از این موارد، از ردیابی حرکات چشم، داده‌های بیومتریک مثل افزایش ضربان قلب و بررسی حرکات ماهیچه و اندام‌ها استفاده می‌کنن.

 

انواع بازاریابی عصبی

به طور کلی 7 نوع نورومارکتینگ وجود داره:

  1. الکتروانسفالوگرام
  2. ردیابی چشم
  3. بازاریابی حسی
  4. داده‌‌های بیومتریک
  5. تست پاسخ ضمنی
  6. حرکات ماهیچه چهره
  7. FMRI یا تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی

 

حالا سوالی که پیش میاد اینه که توی نورومارکتینگ چطور از این روش ها استفاده میکنن؟!

 

مثال‌های بازاریابی عصبی

تو یک مطالعه بازاریابی عصبی در سال 2003، رید مونتاگ، عصب‌شناس کالج پزشکی بیلور، از دستگاه‌ fMRI استفاده کرد. تو این مطالعه، گروه کنترل زمانی که آزمایش چشایی پپسی و کوکاکولا رو انجام میدادن، به طور مساوی به دو گروه تقسیم شدن. وقتی گروه کنترل می‌دونستن چی می‌نوشن، 75 درصدشون کوکاکولا رو ترجیح می‌دادن. در حالی که وقتی نمیدونستن برند نوشابه ها چیه درصد کمتری کوکولا رو انتخاب می‌کردن.

 

نتیجه این آزمایش این رو نشون داد که تغییرات قشر مغز نشان دهنده فرآیندهای فکریه. مونتاگ نتیجه گرفت که افراد نوشیدنی رو با تصاویر مثبت و پیام‌های تجاری تبلیغاتی کوکاکولا وصل می‌کردن و بر اساس تصویر کلی از اون برند قضاوت می‌کردن.

 

توی یه تحقیق دیگه محققان بررسی کردن که چجوری تغییر هورمون‌های مغز مثل تستوسترون، کورتیزول و اکسی‌‌توسین بر رفتار مصرف‌کننده تأثیر میذاره. این تحقیق نشون داد که تستوسترون باعث میشه مردان دنبال خرید کالاهای لوکس باشن.

 

یا توی یه مورد دیگه افراد توی مراحل مختلف خواب تحریک می‌شدن. به عنوان مثال، دانشمندان با هدف کاهش عادات سیگار کشیدن، بوی تخم‌مرغ‌های فاسد و دود سیگار رو به گروه کنترل موقع خواب ارائه دادن. واقعا این روش در ترک سیگار اثر داشت.

 

کلام آخر

نکته مهم و اساسی توی نورومارکتینگ اینه که مغز افراد موقع خرید تغییر می‌کنه، نورومارکتینگ می‌خواد این تغییرات رو در ذهن افراد ایجاد کنه. این نوع بازاریابی برای معرفی محصول و فروش اون عالیه و از معیارهای فیزیولوژی و تغییرات مغز مثل حرکت چهره و آنسفالوگرافی استفاده می‌کنه.